معنی فارسی amphitheatered
B1دارای طراحی یا ساختاری شبیه به آمفیتئاتر، مناسب برای نمایش و اجرا.
Having a design that resembles an amphitheater, suitable for performances or gatherings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارک جدید دارای طراحی آمفیتئاتر برای اجراها است.
مثال:
The new park has an amphitheatered layout for performances.
معنی(example):
بسیاری از مدارس با فضاهای آمفیتئاتر برای رویدادهای بیرونی ساخته شدهاند.
مثال:
Many schools are built with amphitheatered spaces for outdoor events.
معنی فارسی کلمه amphitheatered
:
دارای طراحی یا ساختاری شبیه به آمفیتئاتر، مناسب برای نمایش و اجرا.