معنی فارسی amphrysian

B2

آمفریسیان به معنی مرتبط با ناحیه‌ای است که به خاطر زیبایی‌های طبیعی و جانوری‌اش شناخته می‌شود.

Pertaining to a beautiful natural region or landscape.

example
معنی(example):

چشم‌انداز آمفریسیان خیره‌کننده و پر از زندگی بود.

مثال:

The amphrysian landscape was stunning and full of life.

معنی(example):

هنرمندان اغلب صحنه‌های آمفریسیان را در آثار خود به تصویر می‌کشند.

مثال:

Artists often depict amphrysian scenes in their work.

معنی فارسی کلمه amphrysian

: معنی amphrysian به فارسی

آمفریسیان به معنی مرتبط با ناحیه‌ای است که به خاطر زیبایی‌های طبیعی و جانوری‌اش شناخته می‌شود.