معنی فارسی ampitheater

A2

آمفی‌تئاتر به یک ساختار بزرگ گرد است که برای نمایش‌ها و اجراهای زنده طراحی شده است.

A large, open-air venue designed for performances and events.

example
معنی(example):

آمفی‌تئاتر باستانی میزبان بسیاری از نمایش‌های دراماتیک بود.

مثال:

The ancient ampitheater hosted many dramatic performances.

معنی(example):

ما دیشب به یک کنسرت در آمفی‌تئاتر مدرن رفتیم.

مثال:

We attended a concert at the modern ampitheater last night.

معنی فارسی کلمه ampitheater

: معنی ampitheater به فارسی

آمفی‌تئاتر به یک ساختار بزرگ گرد است که برای نمایش‌ها و اجراهای زنده طراحی شده است.