معنی فارسی amplectant
B1آملکتنت به اتصال یا پیوستن به یکدیگر اشاره دارد، بهویژه در مورد گیاهان یا حیوانات.
Referring to organisms or structures that embrace or intertwine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگهای آملکتنت گیاه به دور یکدیگر پیچیده میشوند.
مثال:
The amplectant leaves of the plant wrap around each other.
معنی(example):
در زیستشناسی، به برخی از گونهها آملکتنت میگوییم وقتی که در هم تنیده میشوند.
مثال:
In biology, we refer to certain species as amplectant when they intertwine.
معنی فارسی کلمه amplectant
:
آملکتنت به اتصال یا پیوستن به یکدیگر اشاره دارد، بهویژه در مورد گیاهان یا حیوانات.