معنی فارسی amputate

B2 /ˈæmpjʊteɪt/

قطع کردن یکی از اعضای بدن به دلیل آسیب یا بیماری.

To cut off a limb or part of the body.

verb
معنی(verb):

To surgically remove a part of the body, especially a limb

example
معنی(example):

پزشکان پس از تصادف مجبور شدند پای او را قطع کنند.

مثال:

Doctors had to amputate his leg after the accident.

معنی(example):

در موارد شدید، قطع عضو ممکن است برای نجات یک زندگی ضروری باشد.

مثال:

In extreme cases, amputation may be necessary to save a life.

معنی فارسی کلمه amputate

: معنی amputate به فارسی

قطع کردن یکی از اعضای بدن به دلیل آسیب یا بیماری.