معنی فارسی amyloid
B1پروتئینی غیرطبیعی که می‌تواند در بافت‌ها و ارگان‌های مختلف بدن جمع شده و مشکلات سلامتی ایجاد کند.
An abnormal protein that can accumulate in tissues and organs, leading to various diseases.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A waxy compound of protein and polysaccharides that is found deposited in tissues in amyloidosis.
معنی(noun):
Any of various starchlike substances.
adjective
معنی(adjective):
Containing or resembling starch.
معنی(adjective):
Applied to a mushroom that turns blue-black upon application of Melzer's reagent
example
معنی(example):
آمیلوئید پروتئینی است که می‌تواند در اندام‌ها جمع شود.
مثال:
Amyloid is a protein that can build up in organs.
معنی(example):
جمع شدن آمیلوئید ممکن است به بیماری منجر شود.
مثال:
Accumulation of amyloid can lead to disease.
معنی فارسی کلمه amyloid
:
پروتئینی غیرطبیعی که می‌تواند در بافت‌ها و ارگان‌های مختلف بدن جمع شده و مشکلات سلامتی ایجاد کند.
