معنی فارسی anachronistical
B1مربوط به عدم تطابق زمانی در متون یا گفتگوها.
Relating to a mismatch in time within texts or dialogues.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گفتوگوی آنهکرونستیکال تماشاگران را گیج کرد.
مثال:
The anachronistical dialogue confused the audience.
معنی(example):
او به صورت آنهکرونستیکال در آخرین رمانش نوشت.
مثال:
She wrote anachronistically in her last novel.
معنی فارسی کلمه anachronistical
:
مربوط به عدم تطابق زمانی در متون یا گفتگوها.