معنی فارسی anachronous
B2ناهمزمان، به معنای ناهماهنگ بودن با زمان حال.
Out of date; not suited to the current era.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات ناهمزمان او درباره فناوری نشاندهنده عدم درک او بود.
مثال:
His anachronous remarks about technology showed his lack of understanding.
معنی(example):
آنها نظرات ناهمزمان او در مورد مد را خندهدار یافتند.
مثال:
They found his anachronous views on fashion amusing.
معنی فارسی کلمه anachronous
:
ناهمزمان، به معنای ناهماهنگ بودن با زمان حال.