معنی فارسی anaphylactically
B1به شیوهای که به واکنشهای آلرژیک شدید و بحرانی مرتبط است.
In a manner relating to severe allergic reactions.
- ADVERB
example
معنی(example):
دارو باید به طور آنفیلاکتیکی در موارد اضطراری تجویز شود.
مثال:
The drug should be administered anaphylactically in emergencies.
معنی(example):
او آموزش دید تا به واکنشهای آلرژیک بهصورت آنفیلاکتیکی پاسخ دهد.
مثال:
She was trained to respond anaphylactically to allergic reactions.
معنی فارسی کلمه anaphylactically
:
به شیوهای که به واکنشهای آلرژیک شدید و بحرانی مرتبط است.