معنی فارسی anchylosed
B1آنکیلوز شده، وضعیتی است که در آن یک یا چند مفصل به یکدیگر چسبیدهاند و نمیتوانند به طور طبیعی حرکت کنند.
Describing a condition where joints are fused together, limiting mobility.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیمار پس از سالها بیتوجهی مفصل آنکیلوز شدهای داشت.
مثال:
The patient had an anchylosed joint after years of neglect.
معنی(example):
درسهایی از اندامهای آنکیلوز شده به بهبود استراتژیهای درمانی کمک میکند.
مثال:
Lessons from anchylosed limbs help improve treatment strategies.
معنی فارسی کلمه anchylosed
:
آنکیلوز شده، وضعیتی است که در آن یک یا چند مفصل به یکدیگر چسبیدهاند و نمیتوانند به طور طبیعی حرکت کنند.