معنی فارسی anchylotic
B2بیماری یا وضعیتی که در آن قسمتهایی از بدن به هم میچسبند و حرکت نمیکنند.
Referring to a condition in which joints are stiff or fused, resulting in limited motion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک توضیح داد که این بیماری انکیلوتیک است.
مثال:
The doctor explained that the condition was anchylotic.
معنی(example):
آنها تغییرات انکیلوتیک در ستون فقرات را مطالعه کردند.
مثال:
They studied anchylotic changes in the spine.
معنی فارسی کلمه anchylotic
:
بیماری یا وضعیتی که در آن قسمتهایی از بدن به هم میچسبند و حرکت نمیکنند.