معنی فارسی animatedly
B1با شوق و حرارت، به صورت پرانرژی و پرانگیزه صحبت کردن یا عمل کردن.
In a lively or excited manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره کتاب مورد علاقهاش با شور و شعف صحبت کرد.
مثال:
She spoke animatedly about her favorite book.
معنی(example):
کودکان در طول نمایش احساسات خود را با شور و شوق بیان کردند.
مثال:
The children expressed their feelings animatedly during the play.
معنی فارسی کلمه animatedly
:
با شوق و حرارت، به صورت پرانرژی و پرانگیزه صحبت کردن یا عمل کردن.