معنی فارسی animater

B1

شخصی که انیمیشن‌ها را خلق می‌کند، آثار حرکتی و زنده می‌سازد.

A person who creates animations.

example
معنی(example):

انیماتور بی‌وقفه کار کرد تا شخصیت‌های جدید را خلق کند.

مثال:

The animater worked tirelessly to create the new characters.

معنی(example):

موفق شدن به عنوان یک انیماتور نیاز به تعهد و خلاقیت دارد.

مثال:

Becoming a successful animater takes dedication and creativity.

معنی فارسی کلمه animater

: معنی animater به فارسی

شخصی که انیمیشن‌ها را خلق می‌کند، آثار حرکتی و زنده می‌سازد.