معنی فارسی antecedence

B2

پیشینه، به معنای چیزی که قبل از موردی دیگر وجود داشته باشد.

The condition of being earlier in time or order.

example
معنی(example):

پیشینه قوانین زیر سؤال رفت.

مثال:

The antecedence of the laws was questioned.

معنی(example):

در منطق، درک پیشینه یک بیانیه در استدلال کمک می‌کند.

مثال:

In logic, understanding the antecedence of a statement helps in reasoning.

معنی فارسی کلمه antecedence

: معنی antecedence به فارسی

پیشینه، به معنای چیزی که قبل از موردی دیگر وجود داشته باشد.