معنی فارسی anteriorly

B1

به صورت پیشین، به سمت جلو، در مقایسه با ساختارهای دیگر.

In a manner that is at or toward the front.

example
معنی(example):

این سازه به صورت پیشین برای دسترسی بهتر طراحی شده بود.

مثال:

The structure was designed anteriorly for better accessibility.

معنی(example):

پزشکان آناتومی عضلات را به صورت پیشین بررسی می‌کنند تا حرکت را درک کنند.

مثال:

Anatomists examine muscles anteriorly to understand movement.

معنی فارسی کلمه anteriorly

: معنی anteriorly به فارسی

به صورت پیشین، به سمت جلو، در مقایسه با ساختارهای دیگر.