معنی فارسی anteriorness

B1

پیش‌رو بودن، مرتبط با اهمیت یا تقدم در زمان یا موقعیت.

The quality of being anterior; priority in time or position.

example
معنی(example):

پیش‌رو بودن ایده‌های آن‌ها بر جهت‌گیری پروژه تأثیر گذاشت.

مثال:

The anteriorness of their ideas influenced the project's direction.

معنی(example):

ما باید پیش‌رو بودن استدلال‌ها را در تجزیه و تحلیل خود در نظر بگیریم.

مثال:

We must consider the anteriorness of arguments in our analysis.

معنی فارسی کلمه anteriorness

: معنی anteriorness به فارسی

پیش‌رو بودن، مرتبط با اهمیت یا تقدم در زمان یا موقعیت.