معنی فارسی anti-fouling

B1

ماده‌ای که برای جلوگیری از رشد موجودات دریایی بر روی سطوح قایق‌ها و کشتی‌ها استفاده می‌شود.

Substances used to prevent the accumulation of marine organisms on submerged surfaces.

example
معنی(example):

رنگ ضدپوسیدگی کمک می‌کند تا قایق‌ها از جلبک‌ها پاک بمانند.

مثال:

Anti-fouling paint helps keep boats free from barnacles.

معنی(example):

استفاده از مواد ضدپوسیدگی در صنایع دریایی مهم است.

مثال:

The use of anti-fouling materials is important in marine industries.

معنی فارسی کلمه anti-fouling

: معنی anti-fouling به فارسی

ماده‌ای که برای جلوگیری از رشد موجودات دریایی بر روی سطوح قایق‌ها و کشتی‌ها استفاده می‌شود.