معنی فارسی antibubonic

B1

مواد یا درمان‌هایی که در برابر طاعون مقاوم هستند.

Substances or treatments that provide resistance to bubonic plague.

example
معنی(example):

این واکسن به گونه‌ای طراحی شده بود که ضد طاعون باشد.

مثال:

The vaccine was designed to be antibubonic to combat the plague.

معنی(example):

درمان‌های ضد طاعون در طول شیوع بسیار مهم بودند.

مثال:

Antibubonic treatments were crucial during the outbreak.

معنی فارسی کلمه antibubonic

: معنی antibubonic به فارسی

مواد یا درمان‌هایی که در برابر طاعون مقاوم هستند.