معنی فارسی anticlimaxes

B1

بخش‌هایی از داستان یا رویداد که به اوج نمی‌رسند و نتایج ناکام‌کننده‌ای به دنبال دارند.

Moments in a story that are intended to be climactic but fail to deliver excitement or tension.

noun
معنی(noun):

A failed or reverse climax, particularly:

example
معنی(example):

این داستان چندین نقطه اوج ضد را داشت که باعث شد طرح داستان ناپایدار به نظر برسد.

مثال:

The story had several anticlimaxes that made the plot feel uneven.

معنی(example):

هر فیلمی نقاط اوج ضد خود را دارد؛ فقط مسئله‌ای از ریتم است.

مثال:

Every film has its anticlimaxes; it’s just a matter of pacing.

معنی فارسی کلمه anticlimaxes

: معنی anticlimaxes به فارسی

بخش‌هایی از داستان یا رویداد که به اوج نمی‌رسند و نتایج ناکام‌کننده‌ای به دنبال دارند.