معنی فارسی anticly
B1به معنای قرار گرفتن یا انجام چیزی به شکل غیر عادی یا غیر متعارف.
In a manner that is contrary to what is usual or expected.
- ADVERB
example
معنی(example):
مجسمهای که به شکل غیرمعمولی قرار گرفته است، سایهای منحصر به فرد ایجاد کرد.
مثال:
The anticly positioned sculpture created a unique shadow.
معنی(example):
او به شکل غیرمعمولی از مسائل موجود در بحث دوری کرد.
مثال:
He anticly avoided the issues in the discussion.
معنی فارسی کلمه anticly
:
به معنای قرار گرفتن یا انجام چیزی به شکل غیر عادی یا غیر متعارف.