معنی فارسی anticomment
B1نوعی نظری که برای جلوگیری از تبادل نظر یا درگیریها استفاده میشود.
A statement or remark intended to counteract a previous comment or prevent conflict
- OTHER
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت یک ضد نظر بدهد تا از درگیریها در بحث جلوگیری کند.
مثال:
He decided to make an anticomment to avoid conflicts in the discussion.
معنی(example):
نظر ضد او برای کاهش تنش در اتاق طراحی شده بود.
مثال:
Her anticomment was meant to diffuse the tension in the room.
معنی فارسی کلمه anticomment
:
نوعی نظری که برای جلوگیری از تبادل نظر یا درگیریها استفاده میشود.