معنی فارسی anticommercially
B1به شیوهای اشاره دارد که در آن فعالیتهای تجاری و مصرفگرایی مورد انتقاد قرار میگیرد و هدفهای غیر سودآور را در نظر میگیرد.
In a manner that opposes commercial interests and emphasizes ethical or community values.
- ADVERB
example
معنی(example):
او محصولاتش را به صورت آنتیکمشریالیستی بازاریابی کرد و بر منبعیابی اخلاقی آنها تأکید کرد.
مثال:
She marketed her products anticommercially, emphasizing their ethical sourcing.
معنی(example):
این رویداد به صورت آنتیکمشریالیستی برگزار شد و بر مشارکت جامعه به جای سود تأکید داشت.
مثال:
The event was organized anticommercially, focusing on community engagement rather than profit.
معنی فارسی کلمه anticommercially
:
به شیوهای اشاره دارد که در آن فعالیتهای تجاری و مصرفگرایی مورد انتقاد قرار میگیرد و هدفهای غیر سودآور را در نظر میگیرد.