معنی فارسی anticonformity
B1آنتیکانفرمی، به عدم پیروی از هنجارهای اجتماعی اشاره دارد.
The refusal to conform to established customs or norms.
- OTHER
example
معنی(example):
آنتیکانفرمی، اغلب به عنوان شکلی از ابراز وجود دیده میشود.
مثال:
Anticonformity can often be seen as a form of self-expression.
معنی(example):
بسیاری از نوجوانان آنتیکانفرمی را برای تأکید بر فردیت خود میپذیرند.
مثال:
Many teenagers embrace anticonformity to assert their individuality.
معنی فارسی کلمه anticonformity
:
آنتیکانفرمی، به عدم پیروی از هنجارهای اجتماعی اشاره دارد.