معنی فارسی anticrepuscular
B1ضدشفق، تفکری که به نقد و چالش تلاشهای اجتماعی به سمت انطباق میپردازد.
A mindset that critiques and challenges conformity in societal behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او مقالهای ضدشفق درباره خطرات انطباق نوشت.
مثال:
He wrote an anticrepuscular essay on the dangers of conformity.
معنی(example):
تفکر ضدشفق، دیدگاههای انتقادی را تشویق میکند.
مثال:
Anticrepuscular thinking encourages critical perspectives.
معنی فارسی کلمه anticrepuscular
:
ضدشفق، تفکری که به نقد و چالش تلاشهای اجتماعی به سمت انطباق میپردازد.