معنی فارسی anticrepuscule

B1

ضدغروب، اصطلاحی برای توصیف چالش‌هایی که در برابر افکار کم‌رنگ و غیرجسور قرار می‌گیرد.

A term describing challenges against fading or weak ideals.

example
معنی(example):

ضدغروب به چالشی علیه ایده‌های کمرنگ شده اشاره دارد.

مثال:

An anticrepuscule refers to a challenge against dimming ideals.

معنی(example):

موضع ضدغروب او بر نیاز به ایده‌های جسور تأکید کرد.

مثال:

Her anticrepuscule stance highlighted the need for bold ideals.

معنی فارسی کلمه anticrepuscule

: معنی anticrepuscule به فارسی

ضدغروب، اصطلاحی برای توصیف چالش‌هایی که در برابر افکار کم‌رنگ و غیرجسور قرار می‌گیرد.