معنی فارسی anticynically
B1به طور مثبت و با چشمانداز غیر بدبینانه برخورد کردن.
In a manner that rejects cynicism; promoting a positive outlook.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به پروژه به شکل آنتیسینیکی نزدیک شد و به موفقیت آن ایمان داشت.
مثال:
She approached the project anticynically, believing in its success.
معنی(example):
او به طور آنتیسینیکی واکنش نشان داد و تصمیم گرفت بهترین نتیجه را ببیند.
مثال:
He reacted anticynically, choosing to see the best in the outcome.
معنی فارسی کلمه anticynically
:
به طور مثبت و با چشمانداز غیر بدبینانه برخورد کردن.