معنی فارسی antiface
B1چهره یا نمایشی که به گونهای طراحی شده که هویت واقعی را پنهان کند.
A representation or disguise that opposes or negates an individual's true identity.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها در طول اجرا، ماسکهایی به منظور ایجاد چهره ضد خود پوشیدند.
مثال:
They wore masks to create an antiface during the performance.
معنی(example):
مفهوم ضدچهره هویتهای سنتی را به چالش میکشد.
مثال:
The concept of antiface challenges traditional identities.
معنی فارسی کلمه antiface
:
چهره یا نمایشی که به گونهای طراحی شده که هویت واقعی را پنهان کند.