معنی فارسی antifaction

B1

مفهوم شامل تلاش برای جلوگیری از برساخته شدن یا تحریف روایات.

The act of countering or opposing the creation of false narratives or fictions.

example
معنی(example):

جنبش ضد داستان‌سازی در تلاش است تا روایت‌های غلط را تضعیف کند.

مثال:

The antifaction movement seeks to undermine false narratives.

معنی(example):

ضد داستان‌سازی در حفظ ارتباطات صادقانه بسیار مهم است.

مثال:

Antifaction is crucial in maintaining honest communication.

معنی فارسی کلمه antifaction

: معنی antifaction به فارسی

مفهوم شامل تلاش برای جلوگیری از برساخته شدن یا تحریف روایات.