معنی فارسی antiforeignism
B2چیزی که به نوعی مخالفت با افراد خارجی یا فرهنگهای خارجی اطلاق میشود.
A belief or ideology that opposes the influence of foreign cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
ضد خارجیگرایی میتواند منجر به تنش اجتماعی شود.
مثال:
Antiforeignism can lead to social tension.
معنی(example):
افزایش ضد خارجیگرایی برای روابط جهانی نگرانکننده است.
مثال:
The rise of antiforeignism is concerning for global relations.
معنی فارسی کلمه antiforeignism
:
چیزی که به نوعی مخالفت با افراد خارجی یا فرهنگهای خارجی اطلاق میشود.