معنی فارسی antigrammaticalness
B1ضدگرامری بودن به ویژگی که نشاندهنده عدم رعایت قواعد گرامری است اشاره دارد.
The quality of being ungrammatical.
- NOUN
example
معنی(example):
او درباره ضدگرامری بودن این استدلال صحبت کرد.
مثال:
She discussed the antigrammaticalness of the argument.
معنی(example):
ضدگرامری بودن میتواند نوشتن را دشوار بفهمد.
مثال:
Antigrammaticalness can make writing difficult to understand.
معنی فارسی کلمه antigrammaticalness
:
ضدگرامری بودن به ویژگی که نشاندهنده عدم رعایت قواعد گرامری است اشاره دارد.