معنی فارسی antigrammatical

B2

اشکالی از زبان که بر خلاف قوانین گرامری است.

Forms or constructions that violate grammatical rules.

example
معنی(example):

استفاده او از اشکال ضد گرامری خوانندگان را گیج کرد.

مثال:

His use of antigrammatical forms confused the readers.

معنی(example):

نوشتن جملات ضد گرامری می‌تواند منجر به سوءتفاهم شود.

مثال:

Writing antigrammatical sentences can lead to miscommunication.

معنی فارسی کلمه antigrammatical

: معنی antigrammatical به فارسی

اشکالی از زبان که بر خلاف قوانین گرامری است.