معنی فارسی antigovernmentally
B1به طور مرتبط با عملکرد یا فعالیتهای ضد دولتی.
In a manner that opposes or criticizes the government.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها در انتخابات اخیر به شکل ضد دولتی عمل کردند.
مثال:
They acted antigovernmentally during the last election.
معنی(example):
کمپینهای او که به شکل ضد دولتی متمرکز بود، هدفش ایجاد تغییر بود.
مثال:
Her antigovernmentally focused campaigns aimed to create change.
معنی فارسی کلمه antigovernmentally
:
به طور مرتبط با عملکرد یا فعالیتهای ضد دولتی.