معنی فارسی antigraft

B2

حرکتی که هدفش مقابله با رشوه‌خواری و فساد مالی است.

An initiative aimed at combating graft and corruption.

example
معنی(example):

جنبش ضد رشوه‌خواری در تلاش برای از بین بردن فساد است.

مثال:

The antigraft movement seeks to eliminate corruption.

معنی(example):

بسیاری از شهروندان از طرح‌های ضد آلودگی و ضد رشوه‌خواری حمایت می‌کنند.

مثال:

Many citizens support antipollution and antigraft initiatives.

معنی فارسی کلمه antigraft

: معنی antigraft به فارسی

حرکتی که هدفش مقابله با رشوه‌خواری و فساد مالی است.