معنی فارسی antiinstitutionalist

B1

ضد نهادی به کسی گفته می‌شود که به نهادها به چشم یک مانع برای آزادی و خودمختاری فردی نگاه می‌کند.

One who opposes or critiques established institutions and their authority.

example
معنی(example):

یک ضدنهادی معتقد است که نهادها اغلب مانع آزادی فردی می‌شوند.

مثال:

An antiinstitutionalist believes that institutions often hinder individual freedom.

معنی(example):

جنبش ضدنهادی به دنبال تخریب سیستم‌های سرکوبگر است.

مثال:

The antiinstitutionalist movement seeks to dismantle oppressive systems.

معنی فارسی کلمه antiinstitutionalist

: معنی antiinstitutionalist به فارسی

ضد نهادی به کسی گفته می‌شود که به نهادها به چشم یک مانع برای آزادی و خودمختاری فردی نگاه می‌کند.