معنی فارسی antilynching

B1

کوشش‌ها و اقداماتی که برای جلوگیری از دار زدن غیرقانونی افراد انجام می‌شود.

Efforts and actions taken to prevent illegal lynching of individuals.

example
معنی(example):

جامعه یک تجمع ضد‌ دار زدن برای ترویج عدالت سازماندهی کرد.

مثال:

The community organized an antilynching rally to promote justice.

معنی(example):

تلاش‌های ضد دار زدن بخشی ضروری از جنبش حقوق مدنی بودند.

مثال:

Antilynching efforts were a crucial part of the civil rights movement.

معنی فارسی کلمه antilynching

: معنی antilynching به فارسی

کوشش‌ها و اقداماتی که برای جلوگیری از دار زدن غیرقانونی افراد انجام می‌شود.