معنی فارسی antimatrimonial

B1

ضد ازدواج به مواردی اشاره دارد که مخالف نهاد یا قرارداد ازدواج هستند.

Pertaining to or characterized by opposition to marriage.

example
معنی(example):

قوانین ضد ازدواج برای حفاظت از افراد در برابر ازدواج‌های اجباری طراحی شده است.

مثال:

The antimatrimonial laws are designed to protect individuals from forced marriages.

معنی(example):

برخی از فرهنگ‌ها آداب و رسوم ضد ازدواج دارند که از ترتیب ازدواج‌ها جلوگیری می‌کند.

مثال:

Some cultures have antimatrimonial customs that discourage marriage arrangements.

معنی فارسی کلمه antimatrimonial

: معنی antimatrimonial به فارسی

ضد ازدواج به مواردی اشاره دارد که مخالف نهاد یا قرارداد ازدواج هستند.