معنی فارسی antimethodically

B1

به روشی اطلاق می‌شود که با اصول متدیک و سازمان‌یافته مغایرت دارد.

In a manner contrary to or not following established methods or practices.

example
معنی(example):

او به طور آنتی‌متادیک کار کرد و به کشفیات غیرمنتظره‌ای دست یافت.

مثال:

She worked antimethodically, leading to unexpected discoveries.

معنی(example):

او به مسائل به‌طور آنتی‌متادیک نزدیک می‌شود تا راه‌حل‌های جدیدی پیدا کند.

مثال:

He approaches problems antimethodically to find new solutions.

معنی فارسی کلمه antimethodically

: معنی antimethodically به فارسی

به روشی اطلاق می‌شود که با اصول متدیک و سازمان‌یافته مغایرت دارد.