معنی فارسی antimonic

B1

به ترکیباتی اشاره دارد که آنتیموان در حالت +3 اکستراکسید شده‌اند.

Relating to or derived from antimony, especially in a +3 oxidation state.

example
معنی(example):

اسید آنتیمونیک می‌تواند در واکنش‌های شیمیایی مختلف یافت شود.

مثال:

Antimonic acid can be found in various chemical reactions.

معنی(example):

محققان به بررسی استفاده‌های ترکیبات آنتیمونیک می‌پردازند.

مثال:

Researchers are exploring the uses of antimonic compounds.

معنی فارسی کلمه antimonic

: معنی antimonic به فارسی

به ترکیباتی اشاره دارد که آنتیموان در حالت +3 اکستراکسید شده‌اند.