معنی فارسی antimonopolism
B2مکتبی که به مبارزه با انحصار و ترویج رقابت عادلانه در بازار اشاره دارد.
A movement aimed at fighting monopolies and promoting fair competition in the market.
- NOUN
example
معنی(example):
مدافعان ضد انحصار از سیاستهایی حمایت میکنند که قدرت شرکتها را محدود میکند.
مثال:
Antimonopolism advocates argue for policies that limit corporate power.
معنی(example):
افزایش ضد انحصار نشاندهنده نگرانیهای فزاینده در مورد نابرابری اقتصادی است.
مثال:
The rise of antimonopolism reflects growing concerns about economic inequality.
معنی فارسی کلمه antimonopolism
:
مکتبی که به مبارزه با انحصار و ترویج رقابت عادلانه در بازار اشاره دارد.