معنی فارسی antinationalism
C1ضد ملیگرایی، به فلسفهای اطلاق میشود که مانع از وابستگی احساسی به ملیت و ملت مشخص میشود.
A belief or ideology that rejects national loyalty in favor of broader global considerations.
- NOUN
example
معنی(example):
فلسفه او تبلیغ ضد ملیگرایی به نفع وحدت جهانی است.
مثال:
Her philosophy promotes antinationalism in favor of global unity.
معنی(example):
ضد ملیگرایی میتواند به همکاری بیشتر بینالمللی منجر شود.
مثال:
Antinationalism can lead to greater international cooperation.
معنی فارسی کلمه antinationalism
:
ضد ملیگرایی، به فلسفهای اطلاق میشود که مانع از وابستگی احساسی به ملیت و ملت مشخص میشود.