معنی فارسی antinaturally

B1

به طور غیرطبیعی، به روشی که با قوانین یا ویژگی‌های طبیعت سازگار نیست.

In a way that is contrary to nature or natural law.

example
معنی(example):

این موجود به طور غیرطبیعی حرکت می‌کرد که آن را ترسناک می‌ساخت.

مثال:

The creature moved antinaturally, making it seem eerie.

معنی(example):

اجراکننده نت‌های غیرطبیعی بالایی می‌خواند که تماشاگران را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The performer sang antinaturally high notes that amazed the audience.

معنی فارسی کلمه antinaturally

: معنی antinaturally به فارسی

به طور غیرطبیعی، به روشی که با قوانین یا ویژگی‌های طبیعت سازگار نیست.