معنی فارسی antipapism
B2آنتیپاپی به ایدهها و جنبشهایی اشاره دارد که به اقتدار پاپ همانند انتقادات و مخالفان نگاه میکنند.
Opposition to the papacy and its authority.
- NOUN
example
معنی(example):
آنتیپاپی در برخی از جنبشهای اصلاحی رواج داشت.
مثال:
Antipapism was prevalent in certain reform movements.
معنی(example):
افزایش آنتیپاپی به ساختار سنتی کلیسا را به چالش کشید.
مثال:
The rise of antipapism challenged the traditional structure of the church.
معنی فارسی کلمه antipapism
:
آنتیپاپی به ایدهها و جنبشهایی اشاره دارد که به اقتدار پاپ همانند انتقادات و مخالفان نگاه میکنند.