معنی فارسی antiparliamentarist
B2فردی که به مخالفت با نظامهای پارلمانی و تکیه بر تحول محلی باور دارد.
A person who opposes parliamentary systems and supports local or grassroots political movements.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک آنتیپارلمانیست، او به جنبشهای پایهمحور اعتقاد دارد.
مثال:
As an antiparliamentarist, she believes in grassroots movements.
معنی(example):
آنتیپارلمانیست از احزاب سیاسی موجود ابراز انزجار کرد.
مثال:
The antiparliamentarist expressed disdain for established political parties.
معنی فارسی کلمه antiparliamentarist
:
فردی که به مخالفت با نظامهای پارلمانی و تکیه بر تحول محلی باور دارد.