معنی فارسی antipatriarchally

B1

به معنای عمل کردن به گونه‌ای که با اصول ضد پدرسالاری همسو باشد.

In a manner that opposes patriarchal ideals and supports gender equality.

example
معنی(example):

آنها به طور ضد پدرسالاری برای حقوق زنان مبارزه کردند.

مثال:

They fought antipatriarchally for women's rights.

معنی(example):

او به طور ضد پدرسالاری در کنفرانس درباره عدالت اجتماعی صحبت کرد.

مثال:

She spoke antipatriarchally at the conference about social justice.

معنی فارسی کلمه antipatriarchally

: معنی antipatriarchally به فارسی

به معنای عمل کردن به گونه‌ای که با اصول ضد پدرسالاری همسو باشد.