معنی فارسی antiphilosophically
B1به شیوهای که انتقادات یا انکار فلسفهها را شامل میشود.
In a manner that critiques or rejects philosophical ideas.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ضد فلسفی در مقالهاش استدلال کرد.
مثال:
She argued antiphilosophically in her essay.
معنی(example):
نویسنده به طور ضد فلسفی مینویسد تا تفکر را تحریک کند.
مثال:
The author writes antiphilosophically to provoke thought.
معنی فارسی کلمه antiphilosophically
:
به شیوهای که انتقادات یا انکار فلسفهها را شامل میشود.