معنی فارسی antiphilosophies

B1

مجموعه‌ای از فلسفه‌ها و ایده‌های انتقادی که به رد فلسفه‌ها یا فلسفه‌های ایده‌گذار می‌پردازند.

Different branches or types of antiphilosophy that oppose traditional philosophical views.

example
معنی(example):

فلسفه‌های ضد مختلفی در اندیشه معاصر وجود دارد.

مثال:

Various antiphilosophies exist in contemporary thought.

معنی(example):

تحلیل فلسفه‌های ضد، بینش‌هایی درباره انتقادات مدرن ارائه می‌دهد.

مثال:

The study of antiphilosophies provides insight into modern critiques.

معنی فارسی کلمه antiphilosophies

: معنی antiphilosophies به فارسی

مجموعه‌ای از فلسفه‌ها و ایده‌های انتقادی که به رد فلسفه‌ها یا فلسفه‌های ایده‌گذار می‌پردازند.