معنی فارسی antiphrastically

B1

به صورت آنتی‌فراستیک، به‌کارگیری واژه‌ای به معنای مخالف آن.

In a manner that employs or suggests the use of antiphrasis.

example
معنی(example):

او به طور آنتی‌فراستیک صحبت کرد تا کنایه‌اش را تأکید کند.

مثال:

He spoke antiphrastically to emphasize his sarcasm.

معنی(example):

او به طور آنتی‌فراستیک عملکرد او را توصیف کرد و آن را 'شاهکار' نامید با وجود نقص‌هایش.

مثال:

She described his performance antiphrastically, calling it a 'masterpiece' despite its flaws.

معنی فارسی کلمه antiphrastically

: معنی antiphrastically به فارسی

به صورت آنتی‌فراستیک، به‌کارگیری واژه‌ای به معنای مخالف آن.