معنی فارسی antiphthisic
B1دارویی که برای درمان بیماری سل و عوارض آن استفاده میشود.
Relating to or having the effect of combating tuberculosis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک درمان آنتیفتیسیک را برای بیمار مبتلا به سل تجویز کرد.
مثال:
The doctor prescribed an antiphthisic treatment for the patient with tuberculosis.
معنی(example):
داروهای آنتیفتیسیک میتوانند به مدیریت بیماری مزمن ریه کمک کنند.
مثال:
Antiphthisic medications can help manage chronic lung disease.
معنی فارسی کلمه antiphthisic
:
دارویی که برای درمان بیماری سل و عوارض آن استفاده میشود.