معنی فارسی antipoetically
B1به طور ضدشعری، به شیوهای اشاره دارد که از زیباییهای شعر و استعارهها دوری میکند و به زبان ساده و مستقیم متکی است.
In a manner that disregards poetic conventions or beauty; straightforwardly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت ضدشعری سخن گفت و زبان مستقیم را به استعاره ترجیح داد.
مثال:
She spoke antipoetically, preferring straightforward language over metaphor.
معنی(example):
هنرمند احساساتش را به صورت ضدشعری از طریق تصاویر خام بیان کرد.
مثال:
The artist expressed his feelings antipoetically through raw images.
معنی فارسی کلمه antipoetically
:
به طور ضدشعری، به شیوهای اشاره دارد که از زیباییهای شعر و استعارهها دوری میکند و به زبان ساده و مستقیم متکی است.