معنی فارسی antipopery
B1مخالفت با پاپ و اقتدار کلیسای کاتولیک، که در دورههای مختلف تاریخی بروز یافته است.
Opposition to the Pope and the authority of the Catholic Church, manifested during various historical periods.
- OTHER
example
معنی(example):
احساسات ضد پاپ در دوران اصلاحات قوی بود.
مثال:
Antipopery sentiments were strong during the Reformation.
معنی(example):
بحث درباره ضد پاپی بازتابی از درگیریهای تاریخی در مسیحیت است.
مثال:
The debate around antipopery reflects historical conflicts in Christianity.
معنی فارسی کلمه antipopery
:
مخالفت با پاپ و اقتدار کلیسای کاتولیک، که در دورههای مختلف تاریخی بروز یافته است.